شازده پاشاشازده پاشا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

کودکانه های پاشا

به شکرانه داشتنت

1392/11/22 19:33
نویسنده : حکیمه نیک بخت
319 بازدید
اشتراک گذاری

پسرکه باشی...........

پسراست دیگر....بلندپروازورویایی.....گاهی ازسنگ سخت تروگاهی ازگل نازکتر......به دست می آوردوازدست میدهد....میخنددبلندواشک می ریزد بیصدا....اسمش راخدانیازگذاشته است....بایدآدمی کندو حوایش رابه هوس نفروشد...مسیولیت دارد...بایدروزی مردبشود....گاهی دربچگی مردمیشود..به تنهایی درکوچه پس کوچه های بدبختی

گاهی درجوانی...کنارپیرمردسیگارفروشی که می تواندغم را ازچشم بخواند.....وگاهی هم دربزرگسالی.....وقتی خوشبختی راازدست بدهد...وقتی غم ببیند....

پسرم....

بایدروی دوشت خیلی چیزهاراحمل کنی....گاهی یک سر وموهای مشکی.....گاهی یک گونی وگچ های سفید....

پسرکه باشی روزی گریه هم میکنی....ولی مطمینم اشکت ازروی ضعف نیست.....ازروی مدت طولانی ایست که قوی بوده ای.....

پسرکه باشی....

حتی می توانی بمیری.....

به خاک سپرده شوی ولی............

                          دراوج بیداری و هوشیاری

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان تنها
23 بهمن 92 10:53
میگویند در کشور ژاپن مرد میلیونری زندگی میکرد که از درد چشم خواب بچشم نداشت و برای مداوای چشم دردش انواع قرصها و آمپولها را بخود تزریق کرده بود اما نتیجه چندانی نگرفته بود. وی پس از مشاوره فراوان با پزشکان و متخصصان زیاد درمان درد خود را مراجعه به یک راهب مقدس و شناخته شده میبیند. وی به راهب مراجعه میکند و راهب نیز پس از معاینه وی به او پیشنهاد کرد .... که مدتی به هیچ رنگی بجز رنگ سبز نگاه نکند. وی پس از بازگشت از نزد راهب به تمام مستخدمین خود دستور میدهد با خرید بشکه های رنگ سبز تمام خانه را با سبز رنگ آمیزی کند. همینطور تمام اسباب و اثاثیه خانه را با همین رنگ عوض میکند. پس از مدتی رنگ ماشین ، ست لباس اعضای خانواده و مستخدمین و هر آنچه به چشم می آید را به رنگ سبز و ترکیبات آن تغییر میدهد و البته چشم دردش هم تسکین می یابد. بعد از مدتی مرد میلیونر برای تشکر از راهب وی را به منزلش دعوت می نماید. راهب نیز که با لباس نارنجی رنگ به منزل او وارد میشود متوجه میشود که باید لباسش را عوض کرده و خرقه ای به رنگ سبز به تن کند. او نیز چنین کرده و وقتی به محضر بیمارش میرسد از او می پرسد آیا چشم دردش تسکین یافته؟ مرد ثروتمند نیز تشکر کرده و میگوید :" بله . اما این گرانترین مداوایی بود که تاکنون داشته." مرد راهب با تعجب به بیمارش میگوید بالعکس این ارزانترین نسخه ای بوده که تاکنون تجویز کرده ام. برای مداوای چشم دردتان، تنها کافی بود عینکی با شیشه سبز خریداری کنید و هیچ نیازی به این همه مخارج نبود. برای این کار نمیتوانی تمام دنیا را تغییر دهی، بلکه با تغییر چشم اندازت(نگرش) میتوانی دنیا را به کام خود درآوری. تغییر دنیا کار احمقانه ای است اما تغییر چشم اندازمان(نگرش) ارزانترین و موثرترین روش میباشد.
مامان تنها
23 بهمن 92 10:55
همیشه حرف از رفتن هاست کاش کسی... با آمدنش غافلگیرمان کند!!!
حکیمه نیک بخت
پاسخ
قلمت رو خیلی دوست دارم دوستم .بازم برامون بنویس لطفا
مامان آیسو وآیسا
23 بهمن 92 19:53
مامان مهرسا و مسیحا
24 بهمن 92 23:02
وووووووووووووی این چه نااااااااااااااااازهلینک شدی عزیزم
حکیمه نیک بخت
پاسخ
چشماتو قشنگ میبینه .شماهم باافتخارلینک میشین
مامان امیرحسین جان
13 اسفند 92 19:46
عزیزم زیبا بود ، لذت بردم.خدا گل پسرتون رو حفظ کنه.
mamane kasra
22 اسفند 92 11:03
ba ejazeh matnetono copy kardam
حکیمه نیک بخت
پاسخ
راحت باش عزیزم من