شازده پاشاشازده پاشا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

کودکانه های پاشا

بدون عنوان

1392/8/18 22:18
نویسنده : حکیمه نیک بخت
281 بازدید
اشتراک گذاری

شاهزاده کوچولوی عزیزم سلام.

امروز پنجمین روز محرم بود.الان دیگه ساعتهای پایانی شه.شما توخواب نازی ومن دارم برات دلنوشته هاموثبت میکنم.بااین که فقط سه سالته ولی به اندازه ی قلب کوچولوت احساس کردی که این روزهاکوچه خیابونا رنگ وبوی شهرمون،حتی ظاهرماشینهاهم باروزهای قبل فرق کرده.وقتی ار در خونه بیرون میریم دایم میگی رو این ماشین چی نوشته رو اون ماشین چی نوشته.دوروزه که موقع رفتن به موسسه بااون زبون شیرینت ازم قول میگیری که شب ببرمت پیش بابایی باهم برین حسین جان حسین جان زنجیر بزنی.حتی امروز ازدر موسسه که رفتیم تو منوبوسیدی وگفتی:مامان جون شمابرو من تنهااینجا میمونم زود بیا دنبالم جایزه منوببر با بابا برم حسین جان.امروزهمکه ازموسسه امدی بردم برات یه دست لباس وشال مشکی شبیه لباسای بابایی برات خریدم.امیدوارم بزرگ شدی غیرازلباسات باطنت هم مثل بابایی صاف ومهربون باشه.

عزیز دل مامان امیدوارم وقتی که بزرگ تر شدی واز آب وگل دراومدی هم همینجوری مشتاق هییت وحسین جان حسین جان باشی.بخواب نازنینم روزگارطلایی ای رو برات آرزو میکنم.........

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

لبخند
14 دی 92 23:54
سلام من مامان محمد امین محمدیانم از عکس اول که کار کرده بودی خیلی خوشم امد وب لاگتو پر بارتر کن تا لینکت کنم.ولی از شروع کارت مشخصه با انگیزه و پرانرژی هستی. از عکس پسرت هم کار کن برات آرزوی موفقیت میکنم.
حکیمه نیک بخت
پاسخ
سلام عزیزم.ممنون ازنظر خوبتون .چندبارخواستم مطلب جدیدبذارم ولی دلم نیومد خواستم همه این مطلب راببینن
mahtab
6 اسفند 93 22:15
سلام حکيمه جان خوبين؟ ميشه عکس ماشين حمل زباله و سيمان مخلوط کن پسرت رو برام بذاري قبلا زحمتشو کشيده بودي يه بار الان پيدا نکردم ممنون